جدول جو
جدول جو

معنی گل مال کردن - جستجوی لغت در جدول جو

گل مال کردن
(سِ پَ تَ)
مالیدن گل. مالیدن گل به ظرف تا شوخ آن برطرف شود، مالیدن گل به در و دیوار، مجازاً پوشاندن امری را
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ پَ فَ / فِ کَ دَ)
شستن یا مالیدن گل بر چیزی بمنظور پاکیزه کردن آن از لکۀ چربی
لغت نامه دهخدا
(سَ رِ فَ لَ / لِ چَ شُ دَ)
به گه آلودن، نیک نشستن. پاکیزه نکردن. پلیدی نیک نزدودن
لغت نامه دهخدا
(خَ / خِ مِ خوَدْ / خُدْ فُ بُ دَ)
با شن، شوخ ظرفی را زدودن. (یادداشت مؤلف). شن مالی کردن
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ دَ اَ تَ)
در زیر پای سپردن. پی سپر کردن. پای خست کردن. پیخسته کردن. دوس. پیخستن
لغت نامه دهخدا
تصویری از گه مال کردن
تصویر گه مال کردن
به گه آلودن چیزی را، خوب نشستن چیزی را خوب پاکیزه و تمیز نکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا مال کردن
تصویر پا مال کردن
زیر پا کردن از بین بردن له کردن اضمحلال انهدام
فرهنگ لغت هوشیار
لگد زدن لگد کردن کوب کردن: از همان دقیقه تصمیم گرفتم که این تکبر و غرور را زیر پا لگد مال کنم
فرهنگ لغت هوشیار